ٍ
قلمرو فارسیاسلایدر

شاعرمطرح زبان فارسی:«توپیرم کردی ملاعمر!»

سیدعلی صالحی پس از قله های شعر نو معاصر فارسی که  هم زمان با نیما به میدان آمده اند، یکی از نام های بزرگ شعر معاصر فارسی است. شعر نیمایی نام های بلندی مانند فروغ ،سپهری واخوان ثالث را مطرح کرد وپس از آن به درازای قرنی زبان فارسی به گذار از شعر نیما نیاز داشت . شعر پسانیمایی فارسی اما با آن که تلاش ها وتجربه های بسیاری داشت،جای اما واگر بسیار دارد. دراین میان سیدعلی صالحی راهی دیگر وشیوه ای دیگر در شعر فارسی پیمود ، چیزی که به شعر گفتار مشهورشد واو بانی آن بود. سیدعلی صالحی سیدعلی صالحی در ۱ فروردین ۱۳۳۴ در روستای مَرغاب از توابع ایذه بختیاری در استان خوزستان در خانواده‌ای کشاورز به دنیا آمد. پدر او کشاورز، شاعر و شاهنامه خوان بود؛ و در سال ۱۳۴۰ به دلیل شیوع حصبه در مرغاب همراه با خانواده به مسجد سلیمان اقامت کرده و در سال ۱۳۴۷ در همان شهر وارد دبیرستان شد. در سال ۱۳۵۳ به دلایل تنبیه و تهدید از سوی مدرسه و مقامات ترک تحصیل کرد و یک سال بعد باز به مدرسه بازگشت و دیپلم ریاضی گرفت.

اولین شعرهای او در سال ۱۳۵۰ به اهتمام ابوالقاسم حالت در مجله محلی شرکت نفت مسجدسلیمان چاپ شد.سال ۱۳۵۳ تا ۱۳۵۴ صالحی همراه چند نفر از شاعران هم‌نسل خود جریان «موج ناب» را در شعر سپید پی‌ریزی می‌کند. منوچهر آتشیو نصرت رحمانی در تهران از این جریان پیشرو حمایت می‌کنند.در سال ۱۳۵۶ به عنوان برندهء جایزهء فروغ فرخزاد در شعر اعلام می‌شود.در سال ۱۳۵۷ صالحی از گروه «موج ناب» فاصله می‌گیرد. او در این باره گفته‌است: «حس می‌کردم همه ما شاعران موج ناب داریم شبیه هم می‌شویم…»

او در اردیبهشت سال ۱۳۵۸ برای اقامت دایم به تهران می‌رود و در پاییز ۱۳۵۸ در کنکور رشتهء ادبیات دانشکده هنرهای دراماتیک قبول می‌شود. در همین زمان با حمایت اسماعیل خویی، غلامحسین ساعدی، نسیم خاکسار و عظیم خلیلی به عضویت کانون نویسندگان ایران درمی‌آید و در مطبوعات آزاد مشغول به کار می‌شود.در سال ۱۳۶۳ با نقض تقطیع سنتی و سطربندی کلاسیک در شعر سپید، پیشنهاد «تقطیع هموار و مدرن» را مطرح کرد. سرانجام موفق می‌شود این روش تقطیع را همه گیر کند که تا امروز مورد قبول است. حدود پنجاه کتاب از او درایران منتشر شده است وبسیاری از شعرهای او ورد زبان پارسی زبانان است. سلام حال همهء ما خوب است یکی از آن هاست. درمیان کتاب های او یکی هم “دریغا ملاعمر” است. کتابی که در دوره نخست قدرت تالبان افغانستان منتشر شد وشعرهایی در بارهء افغانستان وسیاهی وتاریکی مسلط برزندگی مردم افغانستان است. او دریکی از این شعر ها «ملاعمر» رهبر وقت تالبان را خطاب قرار می دهد:

از مویه های بُرقَع پوش کابلی

ای کاش

خاشاکِ خفته به راهِ باد می دانست

چه پاییز دست به داسی

کمر به قتلِ عامِ گندم و بابونه بسته است

 ای کاش

بوته ی بی وطن

به راهِ باد می دانست

چه آواره ی بی منزلِ بیابان و

چه سوختن به خاکستر چاله ای !

تو پیرم کردی مُلا عُمر

مگر مرا به جُرمِ کدام حَرام

از پیچ و تابِ تازیانه ی باد آفریده اند

که در سرزمینِ تو زن زاده شدم؟

دیگر چه می خوانی اَم به خاموشیِ وطن

من

سارِ سَر بُریده به بالایِ دار

زن

کتک خورده ی پَستونشینِ تو

تو

دستاربندِ حدزنانِ هار

فتوانویسِ قلعه قندهار

دیگر چه می خواهی از کُشتنِ بُودا به بامیان

بلبل به باد غیس…؟

دریغا کبوترکُشانِ کهنه کار!

سلیمه به سنگسار و

خواهرم به خانه مُرد،

کودکانم به کابل و

شویّم… کرانه هایت کویت.

پس ما مگر

مقابل کدام کتابِ بی معجزه مُرده ایم

که بی پناهیِ آدم را

جُز جِرزِ دیوار و مزار زنده به گُوران ندیده اید!

پس این بُرقَع پوشِ کابلی

که از پستویِ هزار حجاب به در خواهد شد؟

دریغا مُلاعُمر

ای کاش می دانستی

تو را نیز به گمانم زنی زاییده است.

============================================

شعر از مویه های بُرقَع پوش کابلی

برگرفته از کتاب: مجموعه اشعار دفتر یکم

سید علی صالحی

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا