ٍ
اسلایدرسیاست

درآگوست 2021 خیلی ها در افغانستان سقوط کردند

درآگوست 2021 در افغانستان تنها حکومت سقوط نکرد، بلکه اگر با گذشت بیش از یک ونیم سال به این تحول تاریخی افغانستان نگاه بی اندازیم در این تاریخ خیلی چیزها سقوط کرد.خیلی ارزش ها، جایگاه ها،…

مهم این است که همه ی ملت ها از گذشته درس عبرت می گیرند وبه آینده نگاه می کنند، نگاه عمیق تر به گذشته های دور ونزدیک اما به یقین می تواند مارا به ترسیم نقشه راه  آینده بهتر کمک کند، از این جهت باید همه ی ابعاد گذشته را دقیق تر وصرف برای پند آموزی وبا دید انتقادی وصرف نظر از جانب داری نگاه کرد.

دراین تاریخ حکومتی که ریاست آن را محمد اشرف غنی برعهده داشت و درحال راه اندازی دهلیز های هوایی اقتصادی میان افغانستان وجهان بود، با فرار شخص رییس جمهور از هم پاشید.خصوصیات شخصی رئیس جمهور سابق برای همه روشن است، رییس جمهوری که قرار گرفتن او برمسند ریاست جمهوری افغانستان با ادعای تقلب و حتا تحلیف همزمان داکتر عبدالله عبدالله به حیث دیگر برنده انتخابات ریاست جمهوری به همراه بود. تک رایی، خود محوری، در غلطیدن به دام فساد مالی، دست رد زدن به سوی روند صلح، سیاسیون و نخبگان سیاسی و قومی و دلایل بسیاری از این دست، حکومت اورا حتا پیش از آگوست 2021 به سوی سقوط حتمی سوق داده بود. اما درکنار او، مجموعه ای که نظام گذشته را می ساختند ،نیز هرکدام نقش بارزی در وضعیت به وجود آمده دارند . در نظامی که درآن کابینه، پارلمان، قوه قضاییه،رهبران سیاسی وقومی،جامعهء مدنی و… همه اشتراک داشتند ودست کم چند هزار نفر در راس اهرم های قدرت، سیاست وبیت المال ملت افغانستان قرار داشتند، خود بخشی از سقوط اند. این سقوط نشان داد که وجود این همه مقام ومدعی مدیریت وطن کاذب بوده است. سوال اساسی اینجاست که این ها کجاهستند، چی سهمی در سقوط داشتند وبا حساب های بانکی سرشار دالر خود به کدام گوشه پناه برده اند وچرا دراین یک ونیم سال  گذشته خاموشی مطلق اختیار کردند.؟!

اینان نه از نظام دفاع کردند، نه از جمهوریتی که مدعی آن بودند، نه درکنار مردم قرار گرفتند ونه هم احتمالا دفاعی داشتند. شاید کسانی به صورت فردی دراین مدت دست کم صدایی در رسانه بلند کرده باشند اما مجموعهء این ها وفیصدی بالا واکثریت آن ها، با انتقال ثروت باد آورده درخارج از کشور به ساحل امن آرمیده اند وانگار هیچ مسوولیتی در قبال سقوط یک دولت وتباهی یک ملت نداشته اند. انگار در دولتی که خودشان جزو سران ومقام ها بودند ، هیچ نقشی نداشتند وهیچ پاسخی ندارند . شاید حسب این عادت تاریخی که حوادث پیاپی در افغانستان باعث شده تا کسی در پیشگاه عدالت وملت محاکمه نشود .اما چنین نخواهد بود وهم اکنون دیدگاه ملت دست کم در فضای مجازی در مورد شان واضح است ومحاکمه می شوند، تنها حکومت ومحمد اشرف غنی برای افغانستان سقوط نکرده است، همه ی شما ها سقوط کرده اید.

  • کابینهء محمد اشرف غنی

در دو دوره حاکمیت این شخص ده ها تن به کابینه حکومت او آمدند ورفتند وآخرین کابینه ای که افغانستان را به طرف سقوط برد، بیش از همه باید درابعاد مختلف وهر وزارت وهر وزیر ومعین به سهم خود باید پاسخگو باشد.کابینه ای که درآن وزارت های دفاع، داخله ، امنیت ملی بیشترین بودجه وکمک خارجی را دریافت کرده اند.کابینه ای که در هر عمل وتصمیم حکومت ورئیس جمهور هم نظر وشریک واجرا کننده ی تصمیم بودند. کابینه ای که در نشست های شورای وزیران هفته ها نشست داشته وبر سخنان وتصمیم های رئیس جمهور صحه گذاشته اند، کابینه ای که دنباله ی زندگی شخصی هرکدام از آنان پیگیری شود با میلیون ها دالر به سوی سواحل امن شتافتند وصد ها هزار کارمند دولت از سرباز تا افسر تا کارمند ملکی دولت را با مجموع یک ملت در معرض تاراج گذاشتند وخود پا به فرار گذاشتند. این کابینه نه تنها در بخش های امنیتی که حتا در بخش های دیگر مسوول است. از خالی کردن بانک مرکزی وبانک ها زیر امر اجمل احمدی تا همه ی عرصه ها، چرا این کابینه به جز مواردی استثنا همچنان خاموش است وتنها به حساب های بانکی شخصی خود فکر می کند، چرا اگر جمهوریت خوب بود وقابل دفاع، از آن دفاع  نمی کنند؟ چرا سقوط را ، فرار رئیس خودرا وخودرا توجیه نمی کنند؟ چرا توضیح نمی دهند؟ چرا نتیجه عملکرد آن ها ورییس شان به بربادی یک ملت انجامید؟

  • قوه مقننه

پارلمان افغانستان از آدرس هایی بود که به حیث مجموعه ای از نماینده گان ملت پیش از سقوط باید نقش خودرا در جلوگیری از سقوط ایفا می کرد. بدان معنا که مصلحت های ملی وسیاسی ومنافع مردم را می سنجید، می فهمید وجلو یکه تازی وکج روی وخلاف کاری رئیس جمهور وحکومت اورا می گرفت. اگر در روند صلح ویا ایجاد اجماع سیاسی ویا حتا نشنیدن صدای خود نماینده گان ، رئیس جمهور بی پروا بود، این  نماینده های کش وفش دار ملت اما چی کردند؟ جمع شدن وگفتند که رفتار رئیس جمهور در زمینه ی اجماع سیاسی، شنیدن دیدگاه های متنوع سیاسی ،فساد گسترده، عدم تمکین به اراده ملی ازجمله در باب صلح نادرست است وما به حیث مجمع ملی نماینده گان ملت افغانستان این صدارا بلند می کنیم؟ این نماینده گان کش وفش دار ملت که موتر های زره ورنجر وانواع درآمد ها غیر قانونی شان اظهرمن الشمس بود، وظایف ملی خودرا انجام دادند؟ همین هایی که از تعیین وزیر تا والی  و ولسوال وفرمانده امنیه وتا معلم یک قریه باید به دلخواه اینان تعیین می شد، همین هایی که در قرار داد های وزارت ها وپروژه ها وزمین وآسمان وطن سهم خواهی داشتند وباج می گرفتند، همین هایی که در روز بد ملت را به تباهی سپردند وخود شان با میلیون ها دالر باد آورده از راه فساد  راهی کشورهای دیگر شدند.آیا از این ها نباید سوال شود؟ شاید بسیاری از آنان به دلیل کارنامه ی بد در میان مردم ودست داشتن در انواع جرایم ، حتا پیش از سقوط زمینه زندگی بیرون از کشور را برای خود وخانواده شان فراهم کرده بودند، جرایمی که باعث می شود با وجود طالب وحتا در نبود طالب نتوانند با مردم  وحتا مردم محل رای خود روبرو شوند. جرایمی که هرچه بود حساب های بانکی شان را مملو از دالر ساخت واکنون در سایه آن آرمیده اند. برای مشخص کردن این واقعیت ها، بررسی زنده گی شخصی ومالی شان در خارج از کشور گویای تمامی مسایل است.

  • رهبران سیاسی وقومی

رهبران سیاسی بخشی از معادله ومعامله ی قدرت در چهارده اخیر کشور بوده اند.درتمامی مسایل کلی ای که برای افغانستان اتفاق افتاده دخیل بوده اند واز همین رهگذر به جایگاه سیاسی وثروت بسیار رسیده اند. درآخرین روی داد تلخ تاریخی افغانستان بسیاری از آنان نقش مخرب داشتند ودرکنار مردم ایستاد نشدند وحتا پس از یک ونیم سال هرکدام در گوشه ی امنی گاهی صرفا برای رد یک اتهام کلان در رسانه ای ظاهر می شوند وچیزی برای گفتن برای ملت ندارند . به هیمن خاطر اگر نظریات مردم را ملاک قرار دهیم در تمامی فضای مجازی که نمونه بارزی از دیدگاه عام مردم است به ویژه  دریک ونیم سال گذشته در حال محاکمه بوده اند.هنوز از مردم طلبگار اند وهنوز فکر می کنند که مردم فقیری که آنان قوم گفته به دوزخ طالبان سپرده اند، سر سپرده ثروت وحشمت آنان اند. آنان در جلوگیری از سقوط چه نقشی داشتند؟ آیا آنان راه دیگری پیش روی مردم گذاشتند؟ آیا آنها (اکثرآنها) فراتر از فرزنان وخانواده ی خود فکر کردند؟

رقابت وبرتری رهبران سیاسی وقومی افغانستان به حجم ثروتی است که دارند، ثروتی که طی چند دهه بحران در افغانستان از راه های مختلف اندوختند وبا وسیله همین ثروت وشاید برای افزایش همین ثروت درعرصه سیاست ایستادند. شعار های قومی دادند در حالی که درمیز معامله نه از قوم خبری بود ونه از شعار شان.در آگوست 2021 بیش از همه رهبران قومی وسیاسی در ذهن مردم افغانستان سقوط کرده اند، برای تایید این سخن به دیدگاه های مردم در فضای مجازی روزمره نظر بی ا ندازیم به حقیقت موضوع پی  خواهیم برد.

 

  • تکنوکرات ها

تکان دهنده ترین وتلخ ترین سقوط پس از آگوست 2021 سقوط تحصیل کرده گان، خارج دیده گان، زبان خارجی فهمان، نکتایی داران وکسانی بود که مردم سالها منتظر قدرت گرفتن شان بودند، همان هایی که مردم عام افغانستان دقیقا معنای تکنوکرات را نمی فهمیدند، اما می گفتند باید همین ها بیایند تا کشور پیش رفت کند. همان هایی که مردم آنان را در مقابل قوماندان ورهبر وجنگ سالار قرار میداد ومقایسه می کرد که باید این ها بر سر قدرت بیاند ، اینهایی که سالها درس خوانده اند وآیا « برابر اند آنانی که می دانند وآنانی که نمی دانند».

این قشر اما آمد، پس از کنفرانس بن آمد وهرکدام از گوشه ای فرارسیدند، هرکدام از زندگی سخت وکارگری درخارج از کشور آمدند تا بلند ترین پست های دولتی را اشغال کنند. این ها پس از کنفرانس بن آمدند وچند روزی پیش از سقوط رفتند با این تفاوت که دست خالی آمدند  و جدا از گزارش های سیگار ، عام مردم هم می دانند ومعاملات وحساب های بانکی شان نیز مشخص می کند که با چه حجمی از سرمایه ملت رفتند.اینها در بسیار موارد روی دیگران را سفید کردند. این ها هرگز به فساد کم قانع نبودند و گزارش هایی که در یک ونیم سال گذشته منتشر شده ، عمدتا این قشر اند که در فساد های میلیون دالری دست داشته اند. تلخی سقوط اینها در ذهن مردم به این برمی گردد که دیگر مردم سر کدام بخش از جامعه ی خود حساب کنند؟ روی روشنفکر وتحصیل کرده وخارج دیده ونخبه؟ روی مجاهد وقوماندان ورهبر، روی دولت مدار وپارلمان وکسانی که با کش وفش در کوچه های شهرهای افغانستان مانور دادند واکنون درخارج  از طریق فیس بوک بربادی یک ملت را تماشامی کنند؟

  • جامعه ی مدنی

درافغانستان وقتی از جامعه مدنی سخن می گوییم ، منظور انجیو ها، دفاتر وسازمان هایی است که با عنوان فعالیت مدنی در بیست سال گذشته حضور داشتند واکثر آن ها نیز از این طریق به شهرت، ثروت وجایگاه سیاسی واجتماعی رسیدند. انگار یک بخش مبرا از همه نوع پرسش اند. جامعه ی مدنی افغانستان که مراد همین سران وسالاران انجیویی درکشور است در بیست سال گذشته در تمامی عرصه حضور داشتند. سوای دولت در بخش مهمی از فسادی که دراین انجیو ها وسازمان ودفاتر صورت گرفته است ، باید پاسخگو باشند. سوال اساسی این است که نتیجه عملکرد این طایفه در افغانستان چی بود وچرا افغانستان دوباره به کون اولیه سقوط کرد؟ چه دستاوردی دراین بیست سال داشتند وچرا در یک ونیم سال گذشته که هرکدام با استفاده از همین عناوین به خارج سرازیر شدید، صدایی از شما، صدایی که قابل بحث باشد شنیده نمی شود؟ فعالیت برای حقوق بشر وبرابری انسان وزنان ومردان وهرچه از این دست چه نتیجه ای درگذشته داشت وچرا حالا که در سواحل امن قرار دارید کاری نمی کنید، اجماعی به وجود نمی آورید؟ برای شما که هنوز فضا مساعد تر شده است ، هرکدام از شما در سواحل امن کشورهای دیگر با تکیه بر همین عنوان زندگی می کنید ومی توانید حضوری ومجازی برنامه ای برای برون رفت از این وضعیت داشته باشید؟ چرا شما خاموش هستید؟ آیا شما در ذهن ملت سقوط نکرده اید؟

با این همه چیزی که شاید برای بسیاری هنوز واضح نباشد، مردم افغانستان همه ی سربازان ونظامیان وملکیان وزنان ومردان ومعارف وتحصیلات عالی وهمه ی کسانی که در زندانی امروز به نام افغانستان تحت سیطره طالب بسر می برند ، با تک تک محاسبه دارند، افغانستان فردا دیگر به آدرس شما مراجعه نخواهد کرد بلکه با شما حساب وکتاب خواهد داشت. افغانستان فردا از نسلی است که در جاده ها  وشهرها ودهات و ولسوالی های افغانستان سردچار یک لقمه نان است ودرعین حال غم بستن مکتب وکار وفشار طالب را تحمل می کند، افغانستان دوباره با نیروی آن مردم سربلند خواهد کرد.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا