کاخ تنهایی ملکه ثریا اسفندیاری
حدود نیم قرن از سقوط حکومت محمد رضا شاه پهلوی آخرین شاه ایران می گذرد ودراین مدت عوامل ودلایل این سقوط وچگونگی وضعیت ایران زمان شاه از جهات مختلف ومتنوعی بررسی شده است. یکی از زمینه های مهم شناخت این دوره ، مرور خاطرات کسانی است که یا بخش اصلی ومهمی از دربار بوده اند ویا به نحوی با آن در رفت وآمد ورابطه بوده اند. خانواده شاهی مهم ترین کانون تحولات حکومت شاهی اند ودراین میان نقش همسران او کلیدی بوده است. پس از ازدواج شاه با فوزیه شاهزاده مصری در 1939 نخستین ازدواج محمد رضا شاه پهلوی بود که به پایان وجدایی انجامید. پس از آن شهبانو ثریا اسفندیاری دومین ملکه ایران شد. ملکه ای که به دلایلی چه درزمان ملکه بودن وچه پس از دوری از شاه ایران همچنان در تنهایی بسر برد وبه باور بسیاری اگر او فرزندی برای شاه ایران می آورد، شاه هرگز از او جدا نمی شد. ثریا اسفندیاری درسال 1329 با شاه ایران ازدواج کرد وبراساس روایات مختلف شمس پهلوی خواهر شاه ایران در میهمانی ای درسفارت ایران در لندن با ثریا اسفندیاری آشنا می شود وبلافاصله اورا برای همسری شاه بر می گزیند وشاه نیز این ازدواج را تایید می کند. اما روند ملکه شدن وباقی ماندن ثریا به حیث ملکه در کاخ شاهی ایران با آنکه با هیجان بسیاری آغاز یافت، چنان دوام نیافت. ثریا اسفندیاری در کتاب ” کاخ تنهایی” که بعد ها منتشر کرد به مجموعه ای از خاطرات خود پرداخت که به ویژه در در بار شاه ایران وبرای او به حیث ملکه وبانوی اول ایران اتفاق افتاد.هم چنان که از نام کتاب پیداست ، ملکه پیشین دربار شاه ایران خواسته است دراین کتاب شرح بدهد که چگونه درزمان ملکه بودن در نوسان میان رنج وشادی بوده است. شادی از ملکه بودن وبه ویژه اینکه باتوجه به توضحیات او ، شخص شاه بسیار اورا دوست داشته واز لحاظ عاطفی به اونزدیک بوده است، ورنج از آن دست که او به زودی او به دلیل نازایی وفرزند نیاوری به چهره ای غیر جذاب به خصوص برای خانواده شاه تبدیل می شود. به زودی برای او مشخص می شود که جانشین وولی عهد نیاوردن او بدان معناست که کم کم جایگاه او به حیث ملکه وعضوی از در بار شاه ایران به پایان می رسد.با وجود علاقمندی شدید شاه به او فشار خانواده پهلوی افزایش می یابد واین فشار هم به شاه وهم به ملکه ثریا منتقل می شود واین روند فرسایشی مدتی ادامه پیدا می کند تا جایی که به نتیجه نهایی خود می رسد. ملکه دیگر ملکه نبود، چون فرزندی نمی توانست به دنیا بیاورد تا ادامه دهنده سلسله پهلوی در حکومت وقدرت وپادشاهی ایران باشد.
ملکه ثریا چه در زمان ملکه بودن وچه پیش از آن وبه ویژه پس از این دوره طلایی زندگی پرماجرا وعمدتا غمگینی داشته است. او به تنهایی مطلق رسید وبا وجود جذابیت هایی که به حیث ملکه ایران وزنی زیبا ومشهور داشت وباوجود تلاش های اوبرای ایجاد یک رابطه ویک زندگی نو وسوای زندگی شاهی قبلی، او همچنان در اوج شهرت درتنهایی مطلق بسر برد وآپارتمان او درپاریس، جایی که بعد ها درهمان جا درگذشت، محل این تنهایی دوام دار برای او بوده است.درکتاب کاخ تنهایی او نه تنها به روابط نزدیک میان خودش وهمسرش که شاه ایران بود، تاکید می کند واز علاقمندی محمد رضا شاه پهلوی به خود می گوید که از وضعیت دربار ومسایل سیاسی وکشور داری این دوره نیز روایت می کند. با این همه او با وجود به جا گذاری میراث قابل ملاحظه ی مالی پس از خود ، در طول دوران زندگی همچنان در تنهایی بسر برد وشوکت ملکه بودن شاید مسیر زندگی دیگری را نمی توانست برای او هموار کند. میراث به جا مانده از او چه در پاریس وچه جاهای دیگر قرار بود به برادر او منتقل شود که صرف چند روز پس از او درگذشت وبعد تر از جمله راننده ی او مدعی میراث عظیم ملکه در دادگاهی درآلمان شد. با این همه کتاب کاخ تنهایی روایتی است که هم نامی از ملکه ثریا درتاریخ میگذارد وهم روایت مخصوص اورا از شخص محمد رضا شاه ودربار پهلوی وچگونگی اوضاع این روزگار به نوشتار در می آورد. روایتی که با وجود انواع کتاب ها، پژوهش ها، خاطرات وروایات متنوع ومختلف ، یکی از نزدیک ترین روایات به حقایق دربار پهلوی دراین دوره تواند بود.روایتی که شاه ایران را درخصوصی ترین، عاطفی ترین وساده ترین حالات ممکن حکایت می کند، شاهی که گاهی از کانون توجه وتمرکز ومدیریت یک کشور ، ترجیح میدهد به حیث مدیر یک اداره کاری ساده وعادی داشته باشد وشب هابا فرزندان خود تلویزیون ببینید.