لحاف مرواریدی سفید ،جاده گِلی پر پیچ و چادر برقع های قفسه ای زنان قایم شده در پستو ی خانه گک های گم شده در آخر کوچه های گِل آلودی بود که دوخت و دوز لحاف عروسی داشتند، یافتن آن خانه و سراغ گرفتن آن زن برای دوختن لحاف نکاحی وظیفهء زنان به گفتهء مردم- دست و پا دار- بود تا بتواند وقت برای دوخت و دوز لحاف بگیرند … آن جا پیاده خانه ای (دو اتاق های نزدیک دروازه خانه )بودکه جای کم برای هموار نمودن پارچه داشتند.دختران شهر و روستا با تفاوت دوخت گُل های خرد و خامک دوزی دَست، برای بخت بلند رقابت داشتند.
هنر سوزن و کوک کردن مهارت تند دوخت دوز و اصل زیبایی تکه و خلق یک لحاف نو و جدید رقابتی برای زنان دختر دار بود.
روستای کاهگلی، پهن کردن لحاف و دور تا دور آن زنانی با کج بند سفید و پیراهن های مخمل ابریشمی و چادر های لای داده بر سر ،برای دوخت لحاف آماده بودند. زمان کم تا برگذاری مراسم نکاحی شرعی بود.
رواج ورسم لحاف دادن به تازه عروس با رنگ های سبز (سبز بودن زندگی)سرخ (سرخی رو و مراد ازخوشبختی)سفید (بخت و اقبال بلند)آرزوهای سفید سبز سرخ. ..
جادهء همیشه گِلی، بافت لحاف دوز از کوچه به کوچه دَرهای چوبی زنگ های تکی تکی بود(دسته های دَر آهنی که به دَر کوبنده می شد به جای زنگ)با بغلی پر از تکه زری چادر برقع بالا زده سراچه یا پیاده خانه های قدیمی می آمدند.
زن لحاف دوز کنار پنجره های چوبی کنار تخت سمنتی نشسته و با تیر های چوبی (چوب های بلند و باریکی برای پشم ها )تمام قدرت بر پشم باد آورده می کوبند تا لت و تیت شود ..
پشم پُر بار و اندازه آن چهار کنج یا دراز (بلند)دو نفری یا تک نفری بستگی به میزان سنجش مادر عروس داشت به تعداد لک (پول)پیش کش (مهر دختر) تعداد زیادی بستره تا با آن به مهمان های خانه اش عزت ببخشد.
زنی بود تنها کنار پنجره روی تخت سمنتی با تیر های بلند .
وقتی خبری از لحاف دوختن برای دختران دم بخت می پیچید، برای کمک جمع می شدندتاسریع تربه فامیل دختر برای دوختن به یک لحاف بخت آور کوک کشی (دوخت محکم)با سوزن کنند ..
زن بیوه راهی به دست یابی سوزن و قیچی نداشت چون اقبالی نداشت..
چراغ لمپا روشن شد چشم ها خیره بر سوزن و کشیدن کوک ونخ را داشتند.
زن تنها ،سراغ لحاف رفت زن دست و پا دار فامیل قیمتی را تعیین نمود ..
کوک شدن لحاف و دانه دانه مرواریدسفید نخ کشیدن در وسط تکه زری ..
اتاق کوچک افتاب نرم و لای دادن لحاف..و باز دوختن و کمر دولا (خمیده )شده نخ را کش کردند ،
بستر بند های زری دار سرخ ،لحاف زری چهار قد با گره دو طرف چادر شب یا بستره بند بود.بخت سیاه و کم طالع گی داشت و بخت بلند و طالع مند بودن لحاف زری و اقبال… چهره کم سن دخترک و چشم های سرمه شده دستان حنایی شال سبز چهره گلگون دخترک خانه کاه گلی شادی خواندن زنان دِه برای بر پا داری مراسم بود.
چهره گلابی دخترک پیراهن خال دار منعکس با نور خورشید روشنایی و زیبایی را بر پا کرده بود. شادمان بود مادرک با رنگ سبز بخت بلند برای دخترک پیراهن خال دار لحافی را پهن نمود زری های طلایی سبز، این رواجی بود در دِه تا قدر دان دختر خوب جلوه کند..
نالین را هموار و داماد در وسط نالین قرار می گرفت دور تا دور ریش سفیدان دِه قبولیت بر اعتبار مجلس نکاح داشتند،داماد را با تعداد پول های مروج شهر با بستر های بیشتر بیشتر متعجب می ساختند هر چی پر بار تر از پشم قدردختر زیاد تر بود،دستان زمخت داماد برای همراهی عروس به سمت در چوبی خانه زنان و دختران چکه بر دست و خنده بر لب می رفت ..
لحاف زری سفید بخت روشن برای جوانان با سوزن زن تنهای لحاف دوز بود.خط های نقره ای مروارید های سفید کوک های نرم بستره بند سفید خط دار ،نقره کاری بالشت لوله پر قو ،زنگوله های نقره ،بالشت های کوچک خامکی شت سفید نالین پر بار آمده تیر های بلند زنان با بازو های قدرت مند برای کوبیدن تیر(چوب های بلند) بر نالین ..
قلب روح با رنگ گره زده شده بود رنگ سیاه بخت سیاه را به دنبال داشت .
نالین نکاحی هموار شده تا جمع شدن در روز اتمام عروسی .
نُقل های پخش شده بر سر عروس داماد تا نشستن بر آن و راهی شدن به خانه بخت ،بخت تخت جمع شده ..
شروع نو.