جامعه
«به کجاییم ماوشما؟!» ونظریه روانشناسی “مازلو”
طبق نظریۀ مازلو نیاز های انسانی در ابعاد شخصی، اجتماعی و اقتصادی و به صورت آمیخته بهم مورد بررسی قرار می گیرد
کند و کاوی در پله های نیاز “مازلو”
ما به کجاییم؟
داکتر عبدالحکیم تمنا -پزشک وپژوهشگر
مقدمه:
همشهری هراتی شیفته من «جلیل بلی» همیشه با شیفتگی و شور میگوید: «ما به کجاییم ؟»، اما مردم او را به سخره میگیرند در حالی که این عاقلانه ترین سوال زندگی همه ی انسان هاست. از هر جهتی که نگاه کنیم و از هر دیدگاهی که به خود و زندگی و کارهای خود ببینیم، اولین سوال همین است که ما به کجاییم؟ تا نفهمیم که ما به کجاییم، نمی توانیم درک کنیم که چطور و به کجا باید برویم و چطور و چه تغییری را در زندگی و کار خود رقم بزنیم.
به عنوان یک انسان همه گرفتار حالات و مدعا ها و مقاصد و طرز العمل های گوناگونی هستیم چه در عرصه زندگی شخصی یا اجتماعی و اقتصادی و .و. و حتی در عرصه اخلاق و دین .
و برای همه این دامنه ها همیشه اهداف و مقاصدی مطرح میشود که آدمی باید به سوی نیل به آن اهداف حرکت کند. شرط این حرکت مطلوب همیشه تعالی و ارتقاست نه سقوط و هبوط. اما چطور انسان میتواند به صعود و تعالی فکر و اقدام کند تا زمانی که موقعیت خود را درک نکند و خلا ها و کمبودهای خود را نفهمد، راه رسیدن به تعالی ناهموار است.
جواب سوال «ما به کجاییم؟» در تحلیل وضعیت موجود نهفته است. این تحلیل در ابعاد مختلف انسان شناسی، اقتصادی اجتماعی، دینی، انکشاف مدنی، تعالی اخلاقی، صنعتی و رفاهی و غیره مورد بحث است. ولی آنچه من میخواهم در این مقوله وارد شوم از دیدگاه تعالی و رشد منابع بشری است که میتواند از زاویه نگاه یک مدیر یا رهبر یا سازمان به افراد جامعه باشد و یا نگاه خود شخص به خودش و اهداف و راهکارهای که برای زندگی خود تعیین میکند، باشد.
مدیریت در عرصه های مختلف در دهه های اخیر بیشترین تأکید را بر منابع بشری و روابط شان داشته؛ و بر این نظر هستند که تا منابع انسانی تعالی و ارتقا نیابند دیگر منابع آن قدر مؤثر و مفید نخواهند بود . به همین دلیل است که در قرن اخیر، با استفاده از برداشت های مدیریت منابع بشری و روابط انسانی، روش های مدیریت و رهبری دچار تحول شده و هیجانات جوامع کارگری و تولیدی در جهان متمدن را آرام ساخته و جنبش کمونیستی -که واکنشی بر عدم توجه به روحیات و ضرورت منابع بشری بود، را متوقف و مضمحل ساخته است.
یکی از مهم ترین ابزارهای تحلیل وضعیت منابع بشری بررسی نیازهای انسانی موجود شان است که اگر درست بدانیم یک فرد چه نیازمندی هایی دارد و آن را رفع کنیم، می توانیم کمک اش کنیم که یک قدم به پیش برود؛ و اگر نیاز های انسانی برطرف نشوند، نه تنها توقع ارتقا و تعالی را نباید داشت بلکه امکان پسرفت و انحطاط و هبوط نیز هست.
مفهوم نظریه مازلو
آبراهام مازلو[1] روانشناس امریکائی بود که در سال های 1908 الی 1970 زندگی نمود. او به عنوان پدر روان شناسی انسان گرایانه شناخته می شود. آبراهام مازلو در سال 1943 مقالۀ در خصوص نظریۀ انگیزه انسانی منتشر کرد و در این مقاله استدلال نمود که تمايلات اساسی انسان ها علی رغم انبوه تمايلات آگاهانه مشابه است. به تعقيب آن، مازلو در سال 1954 کتابی به نام “انگیزه و شخصیت“ را درباره نظریه سلسله مراتب نیازها منتشر کرد که یکی از مهمترین نظریاتی است که در تحلیل وضعیت موجود منابع انسانی مطرح شد، تا اکنون به نام “نظریه مازلو” مدار اعتبار است طبق این نظريه، انسان ها نیاز های به مراتب بالا تر و پائین تری دارند که در یک سلسله مراتب (هرم مازلو) قرار داده میشود. طبق نظریۀ مازلو که امروزه در مدیریت توسعه سازمانی کاربرد زیادی دارد- نیاز های انسانی در ابعاد شخصی، اجتماعی و اقتصادی و به صورت آمیخته بهم مورد بررسی قرار می گیرد و ارتباط میان این نیازها طوری تنظيم شده است ، که یکی بر دیگری أثر گذار است. این نیاز ها از پایین به بالا عبارتند از:
نیاز های فیزیولوژیک: مانند: آب، هوا، غذا، خواب، مسکن، تنفس، نیاز جنسی وسلامت.
نیاز به امنیت همانند: امنیت جسمی، روحی، شغلی، منابع، اخلاق، خانواده، دارائی ها، سلامت.
نیاز به ارتباطات همانند: عشق، تعلق، دوستی، صمیمیت، خانواده و تعاملات اجتماعی.
نیاز به احترام همانند: عزت نفس، اعتماد به نفس، رضایت، احساس افتخار، موفقیت ، کسب احترام به دیگران و احترام گذاشتن به دیگران.
نیاز به استقلالیت یا خود شگوفایی همانند: علايق، خلاقیت، تصمیم سازی و رسیدن به نهایت پتانسیل شخصی.
لازم است مراحل متذکره را اندکی عمیق تر مرور و بررسی نماییم:
نیاز های فیزیولوژیک: این نیازها، در پایین ترین سلسله مراتب نیاز های انسانی قرار دارند که عمومي شمرده میشود. مانند نیاز به هوا برای تنفس ، غذا ، آب ، خواب ، محل زیست وخواب ، نیاز جنسی ، نیاز به دفع مواد زاید بدن و زندگی و از این قبیل موارد. این نیاز که در انتهاء هرم مازلو قرار گرفته اند، بیانگر آن حقیقتی است که برای زندگی سالم و دور از استرس انسانها ضرورت می باشند و به این لحاظ، همیشه بر سایر نیازها اولویت دارند.
نیاز به امنیت: شامل امنیت جسمی، امنیت شغلی ، امنیت منابع مورد نیاز زندگی ، امنیت خانواده ، امنیت صحی ، امنیت دارایی ها ، امنیت روحی ، اجتماعی و عاطفی و هر آنچه باعث آرامش جسم و روان انسان ها میشود در این مقوله شامل است. اگر شخصی در محیط خود احساس امنیت نكند، بعید است كه توجه خود را به سمت تلاش برای تأمين نیاز های مرتبه بالا تر معطوف كند.
نیاز به ارتباط، عشق و تعلق (تعلق خاطر دوستی و صمیمیت): روابط دوستانه ، روابط خانوادگی ، صمیمیت جنسی و روابط هم فکری و هم دلی و مانند این روابط می باشند که انسان ها به دلایل و بهانه های مختلف علاقمند اند در یک جمع کوچک یا بزرگ خود را پیدا و معرفی کنند. نیاز به عشق و تعلق از طریق روابط خانوادگی، دوستی و صمیمیت ایجاد می شود. انسان ها برای ارتباط با یک دیگر آفریده شده اند وبرای همين، ارتباطات بین الفردي و اجتماعی از خصوصيات بارز واجتناب ناپذیر انسانی شمرده می شود. به این معنا که ما همواره دنبال پذیرش و حمایت از دیگران به صورت فردی و گروهی هستیم و برای تأمین ارتباط بیشتر؛ در گروهها، کلوبها، سازمان های حرفه ای یا انجمن های آنلاین عضو میشویم. در صورت عدم وجود این ارتباطات، ما مستعد ابتلا به بیماری های مانند افسردگی بالینی خواهیم بود که این خود، سایر اجزأ هرم مازلو به ویژه نیاز های امنیتی را متأثر می سازد.
نیاز به احترام که شامل موارد ذیل میشود: احترام به خود (عزت نفس) ، احساس رضایت ، احساس افتخار و موفقیت، اعتماد به نفس ، دستاورد داشتن ، احترام به دیگران و احترام توسط دیگران، عزت نفس دو منشأ دارد.
اولی احترامی است که در رفتار دیگران نسبت به ما منعکس میگردد یعنی احترامی که به شکل اعتبار، منزلت، شناخت، توجه، قدردانی یا تحسین دیگران از فرد ظاهر میشود.
دوم عزت نفسی است که ریشه در اعتماد به نفس، قدرت، استقلال فرد و توانایی شخص برای دستیابی به دستاوردها دارد. به علاوه مازلو خاطر نشان میکند که وقتی عزت نفس ما خنثی میشود احساس حقارت، ضعف، یا درماندگی به وجود خواهد آمد.
از همین رو است که در یک سازمان، معمولاً منابع انسانی احساس احترام از سوی اداره و سایر همکاران را جزء افتخارات خود میدانند و حتی گاهی بر ارزش های مادی (حقوق و امتیازات) برای ماندگاری کارکنان در سازمان، غلبه مینماید. ولی این حس را نمی توان برای همیشه بدون رفع نیاز های اولیه حفظ نمود.
نیاز به استقلالیت یا خودشکوفایی (رسیدن به نهایت پتانسیل شخصی): که شامل مواردی چون داشتن ابتکار ، داشتن روحیه عالی، قدرت حل مشکلات ، خودگردانی، خود انگیختگی ، دوری از تعصب و قدرت قبول حقایق و واقعیت ها را شامل میشود. نیاز به استقلالیت یا خود شگوفایی در رأس سلسله مراتب مازلو قرار دارد. به گفته مازلو؛ انسان تنها بعد از ارضای تمام نیازهای مرتبه پایینتر، به دنبال تأمین این نیاز خواهد بود. آبراهام مازلو احساس کرد که نیازهای پایینتر اگر برآورده نشود، فرد را از صعود به مرحله بعدی منع میکند. همانطور که وی اشاره کرد، “شخصی که از تشنگی میمیرد، هنگامی که اکسیجن نداشته باشد، سریعاً تشنگی خود را فراموش میکند” یعنی نیاز به اوکسیجن اولیت برتر می شود.
آبراهام مازلو اظهار داشت: “آنچه یک مرد میتواند باشد، باید باشد”. این جمله مازلو به خودشکوفایی اشاره دارد که بالاترین سطح یا مرحله در الگوی انگیزش انسانی است. در “سلسله مراتب نیازها” خودشکوفایی در بالاترین مرتبه قرار دارد که ما را به تحقق پتانسیل واقعی خود و دست یابی به خود مطلوب بشری سوق میدهد. نیازهای خودشکوفایی به عنوان نیازهای لازم و ضروری ما شناخته میشوند. اینها شامل رشد شخصی و خلاقانۀ است که از طریق تحقق کامل پتانسیل ما حاصل میشوند. مازلو به مطالعۀ افراد نمونهایی پرداخت که در زمینه تخصصی خود توانایی کامل را دارند. به عنوان مثال؛ افرادی مانند ماهاتما گاندی، ویکتور فرانکل و آلبرت انیشتین که به واقعیت خودشکوفایی خود دست پیدا کرده بودند.
در حالی که محققان تعریف خود شکوفایی را طی سالهای گذشته اصلاح کردهاند، مازلو آن را، وقتی فرد از نقاط قوت خود استفادۀ کامل نمیکند، به احساس نارضایتی و بیقراری مربوط میداند. نمونههایی از نیازهای خود شکوفایی شامل یافتن شریک رمانتیک، فرزند پروری، رشد استعدادها و تواناییها، استفاده صحیح از آنها و پیگیری اهداف مرتبط میداند.
مازلو در أواخر کار خود در مفهوم سازی اولیه هرم تجدید نظر کرد و نیاز بالاتر از خود شکوفایی را مطرح نمود. وی این نیاز را خود-تعالی[2] خواند.
خود تعالی: به عنوان تمایل فرد برای ارتقا، هدفی فراتر از خود و تجربه ارتباطی فراتر از مرزهای خود تعریف شده است. نمونههایی از رفتارهایی که منعکس کننده خود تعالی هستند عبارتند از: کشف حقیقت، حمایت از هدفی مانند عدالت اجتماعی یا محیط زیست، یا احساس همبستگی با آنچه متعالی یا الهی تلقی میشود مثلا؛ تقویت ارتباط با خدا. به گفتۀ مازلو، کسانی که به دنبال خود-شکوفایی [3]و خود-تعالی هستند به احتمال زیاد تجربیات زیادی را تجربه میکنند که این لحظات شامل عشق، نشاط، تفاهم یا شادی است.