ٍ
رویدادهاسیاست

فاصله دیدگاه سازمان ملل متحد از شعار تا عمل تا چه اندازه واقعی است ؟

نویسنده : محمد قادر مصباح

تحولات در پنجاه سال اخیر افغانستان را به کانون پرسشهای بدون پاسخ مبدل کره است تاریخ تبدیل شدن پاشاهی به نظام جمهوری توسط سردار محمد داود و کودتای ۷ ثور رهبران حزب کمونیست تا پیروزی مجاهدین در ۸ ثور ۱۳۷۱ نه تنها این تحولات ، فقر ، بیچارگی ، آوارگی و زجر و کشتار افغانها را در کتاب ها و و دست نوشته های منسجم و پراکنده پژوهشگران و نویسندگان بازتاب داده اند که جراید داخلی و خارجی نیز مملو از گزارشهای است که آن را رسانه های ملی و بین المللی از آغاز تا کنون بروز رسانی کرده اند و همواره یکی دغدغه های مطرح شده ذهن و روح مردم افغانستان و حتی جهان را پر کرده است شرح و تفسیر پدیده جهانی گسترش مبارزه با کمونیزم از سوی جهان غرب به سردمداری آیالت متحده آمریکا و مبارزه با پدیده جدید الظهور تروریزم ، افراط گرایی ، مواد مخدر و توسعه دموکراسی ، حقوق بشر و جهان آزاد اساس آن را شکل می دهد.

آیا براستی کمونیست شکست خورد ، تروریزم نابود شد ، افراطگرایی مهار گشت ، مبارزه با مواد مخدر نتیجه داد ، دمکراسی رونق گرفت ، حقوق بشر تامین شد و جهان آزاد بوجود امد ؟

جواب این سوال ها را نمی شود به آسانی مثبت ارزیابی کرد و یا بدون کدام تامل منفی تلقی کرد چرا که بصورت طبیعی هیچ یک پاسخ مثبت ندارد بلی یک حسن که همه سوال ها و پاسخ ها دارد این است که سازمان ملل متحد با تصویب قطعنامه ها ،اعلامیه ها و سخنرانی های سالانه و ماهانه و نشستهای روزمره کمیسیون های تابعه به بهانه شفاف سازی توقعات جهانی ، عملگرایی دولتها، انعطاف پذیری ، تعامل سازنده ، مسیر متداوم رو بجلو از صبر استراتیژیک و زبان دیپلوماتیک سخن می گویند آیا ایده ای برای تسهیل اعلامیه جهانی حقوق بشر و سایر کنوانسیون ها که برای تمام دولتها و نهادهای رسمی و غیر رسمی الزام اور است توجه کرده اند ؟

آیا سازمان ملل متحد صدای آزادی ، امنیت فردی ، رفتار غیر انسانی شکنجه ، دسترسی به محکمه عادلانه ، حفظ حریم شخصی ، تامین روابط زناشویی افراد ، احترام به حق مالکیت شخصی ، حق اعتراض شخصی و جمعی ، دسترسی همگان به آموزش و حرفه و حق سفر را که از حقوق اولیه بشری است با کدام رویکرد عملگرایانه ویا مسیر رو بجلو که گلوی زنان ، مردان افغانستان را گرفته و هرازگاهی از سوی نهادهای مدافع حقوق بشر در جهان بالا می شود شنیده است ؟

به باور من سازمان ملل متحد با پیشه کردن صبر استراتیژیک ، انعطاف پذیری بیش از حد ، تعامل سازنده و زبان دیپلوماتیک در روند سیاسی و مماشات با گروه طالبان کار را بجایی رساند که گروه طالبان که زنان شاغل در نهادهای ملی و بین المللی قبلا از کار بازداشته بود که تحریص شد حتی کارمندان زن ملل متحد را نیز از کار بازدارند و به خوش باوری های جهان برخواسته از موافقنامه دوحه را نیز نقطه پایان گذاشتند و مقایسه دیدگاه طالبان امروز را با سلف شان یک تصور باطل به نمایش گذاشتند .

آیا سازمان ملل متحد بازهم در نشست ماه می که قرار است با حضور بالاترین مقام این سازمان در دوحه قطر برگزارد شود، بدون حضور زنان  در اجرای بیانیه ها و اعلامیه ها و مصوبات فوق العاده خوش خواهند درخشید؟  یا اینکه در زمینه کاهش خشونت ها ، حقوق زنان ، مردان ، اقلیتها و اموزش بانوان مطابق شعار تعامل سازنده ، صبر استراتیژیک شان به پایان میرسد و به کوچک ترین توقع زنان و مردان افغانستان به شفافیت سازی جهان و مسیر رو بجلو نایل میاید و از سطح بیرون دادن یک اعلامیه رسمی با ادبیات فاخر به حل و فصل سیاسی بحران افغانستان قدمهای عملی بر می دارد، واقعیت این بود که این بار سازمان ملل متحد و شخص گوترش با توجه به شعار تعامل سازنده این نهاد بین المللی ، روایت مظلومیت زنان افغانستان را مستمسک می کرد و از کشورهای عضو کنوانسیون ها و میثاقهای بین المللی که الزام آور است، میخواست که هرکدام بجایی فرستادن نمایندگان مرد، نمایندگان زن را برای این نشست فرا بخواند و به پرسشهای بدون پاسخ اقلا ۳۵ میلیون انسان ساکن افغانستان پاسخ بگوید.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا