آنجلا غیور: ایدهی من تشکیل پارلمان مدارس آنلاین است
اشاره: آنجلا غیور همزمان با روی کار آمدن طالبان مکتب آنلاینی را از لندن برای آموزش وپرورش دختران افغانستان باسرعت راه اندازی کرد. مکتب آنلاینی که او راه اندازی ومدیریت کرد ، تنها مکتب وآموزشگاه وپرورشگاه فعال به لحاظ کمی وکیفی است که فعالیت های مستمری در این سال واندی پس از روی کار آمدن طالبان درافغانستان داشته است. او به قول خودش یک آموزگار ویک مادر است وآموزش را تنها پناه گاه آدمی وبه ویژه زنان ودختران افغانستان می داند. دراین گفتگو از او درمورد چگونگی ایده راه اندازی مکتب آنلاین، فعالیت های شان، وضعیت زنان ودختران وهمچنان کارکرد زنان وسازمان های مدافع حقوق زنان همزمان با روی کار آمدن طالبان درافغانستان ووضعیت اسفبار زنان پرسیده ایم.
- ایده مکتب آنلاین چطور به وجود آمد؟
ایدهها معمولا محصول مواجه با یک مسئله، برنامهریزی برای حل آن، تعریف ابزارها، طراحی سازمان، تعریف پروسهها، بهکار گرفتن افراد درست و اجرای آنها هستند. در شرایط استثنایی مثل سقوط ناگهانی افغانستان، فرصت برای انجام هیچکدام ازین کارها نبود. اگر شما هنگام زلزله خطر را احساس کنید، کارهایی را انجام میدهید که همیشه برای نجات خود و دیگران آنها را در ذهن دارید. تجربهی جمهوریت افغانستان من را به این باور رسانده بود که دیر یا زود این ساختار که مبتنی بر تزریق پول خارجی یا بهتر بگویم پولشویی خارجی و کارنامهسازیهای روی کاغذ است، دچار بحران میشود. بنابراین همیشه به آموزش بهعنوان پناهگاه نگاه میکردم.
وقتی زلزلهی سیاسی در افغانستان اتفاق افتاد، بسیاری از ساختارها فرو ریختند من بهعنوان یک معلم و یک مادر هیچ پناهگاهی بهتر از پناهگاهی برای مدارس بیپناه ندیدم. درست است که مدرسه بهصورت آنلاین است اما در واقع مکتب هرات یک پناهگاه آنلاین است و در آنجا فقط آموزش داده نمیشود، بهعنوان آموزش و پرورش مطرح است.در مکتب هرات هم بیمارستان داریم، هم آموزشگاه داریم، هم سیستمهای توانمندسازی داریم و در کنار آن آموزش هم انجام میشود .البته کیفیت آن تابع محدودیتها و مشکلاتی است که در مقابل ما نیز هست.
– فعالیت های این مکتب در حال حاضر چی گونه است وچرا دیگر زنان دراین خصوص فعال نیستند؟
. امروز در مکتب هرات سه پروسهی اصلی اتفاق میافتد: ۱. پرستاری ۲. توانمندسازی اجتماعی و روانی ۳. آموزش در بخش پرستاری، مشاوران کودک و مشاوران آسیبهای اجتماعی فعال هستند تا کودکان ترسخورده را از نظر روحی/روانی آرام و مستعد حضور در کلاسها کنند. در بخش توانمندسازی کودکانیکه در حین تحصیل با مشکلاتی مواجه میشوند، ازدواج اجباری یا راهکارهایی که خانوادهها برای آنها در نظر میگیرند و فاقد استاندارهای حقوق بشری هستند، بررسی میشوند. مثلا اگر کودکی دچار بحرانهای جدی مالی باشد، سعی کردهایم به حد توان از سرریز این بحران در حوزه آموزش جلوگیری کنیم و تا جایی که امکانات اجازه میدهد مداخله کنیم.
در حوزه آموزش سه فاز جداگانه انجام میشود. ۱.۲. طرحریزی شخصیت برمبنای متدهای مدرن ۲. استمرار در علوم دقیق ۳.۲. شکوفاسازی قوای عقلی و حسی از قبیل هنر، تفکر انتقادی و مهارتهای متناسب با آن.. ۳. من نمیتوانم بگویم چه کسی کار میکند و چه کسی کار نمیکند اما واقعیت این است که انجام یک کار بنیادی یک ارادهی بنیادی نیز میخواهد شاید اگر بخواهم سوال شما را مجددا مطرح کنم و به آن پاسخ بدهم این است که چرا با وجود اهمیت آموزش به عنوان راهکار نجات افغانستان شاهد اقدامات اثرگذار جدی نیستیم؟ اگر سوال این باشد باید بگویم این اراده برای ساختن افغانستان باید یک ارادهی داخلی باشد ما نباید منتظر دولتهای خارجی باشیم تا آنها برای حل مشکلات ما تصمیم بگیرند. امروز که تقاضا در افغانستان است، مسؤلیت بر دوش کسانی است که خارج افغانستان زندگی میکنند اما اگر به هر دلیلی نمیخواهند کمک بکنند، من اینها را زامبیهای مهاجر میگویم زامبیهای مهاجر شکل انسان هستند اما روح انسانیت ندارند. ممکن است بپرسید “روح انسانیت چیست؟” برای من کسیکه رنج دختران و رنج پسران افغانستان را میبیند اما حاضر نیست یک درصد از درآمد خود را وقف وطن کند، یک زامبی است. فکر نمیکنم انتطار زیادی باشد اگر حداقل هزار یورو ماهانه درآمد دارند ۱۰۰ یورو به کودکانی اختصاص دهند که به پول برای زنده ماندن نیاز دارند. ممکن است دوباره بپرسید “زنده ماندن یعنی چی؟”: من با این انتقاد بسیار مواجه شدم که “چرا بهجای آموزش برای مردم نان تهیه نمیکنم؟” پاسخ برای این سوال بسیار است اما به یک شعر از پابلو نرودا بسنده میکنم: “به آرامی شروع به مردن میکنی اگر، کتابی نخوانی.” اگر در طول ۲۰سال جمهوریت از مرگ تدریجی در حوزه فرهنگ جلوگیری میشد غورباقهی طالب در تالاب فرهنگی ما ابو عطا نمیخواند. میخواهم با این ضربالمثل بگویم: “دریاچهی فرهنگ حتا اگر از آب زمزم هم پر شده باشد، وقتی که راکد و بدون مکانیزم تصفیه باشد بهترین محیط برای رشد میکروبها و جلبکهاست” باقی را خودتان میدانید.
فعالیت زنان داخل کشور در یک ونیم سال گذشته درخصوص احقاق حقوق شان با وجود فضای ترس ووحشت بسیار امیدوار کننده بود، به نظر شما زنان فعال در بیرون از افغانستان چه کارنامه ای در این یک ونیم سال داشتند؟
زن افغانستانی باید یاد بگیرید از تهدیدها فرصت بسازد آزادی زنان معنایش صرفا مثل زنهای غربی شدن نیست. اگر به درون جامعه غربی هم نگاه کنید میبینید که تنها فاکتورهای آزادی فرق میکند آنها درگیر حجاب نیستند اما درگیر مسائلی هستند که سیستم به آنها فشار وارد میکند مثلا آزار و اذیتها در محیط کار حالا من بهعنوان یک زن افغانستانی به این وضعیت نگاه میکنم مطالبهی من چه چیزی میتواند باشد؟ مطالبهی من نباید صرفا مطالبات زنان غربی باشد بلکه باید به جامعهای فکر کنم که دیگر مشکلات زنان غربی حتا برای آن اتفاق نیفتد. اگر اینطور فکر نکنیم همیشه دنبالهرو هستیم. تنها زمانی میتوانیم به آینده امیدوار باشیم که یک گام از وضعیت حال در اندیشیدن جلوتر باشیم.
– چی گونه می شود فعالیت های هماهنگ از جمله در بخش آموزش آنلاین داشت؟
یک چیزی را میخواهم از شما خواهش کنم رسانه نباید بار مسؤلیت خود را برای تشخیص سره از ناسره به عهدهی فعالین مدنی بگذارد. ما اگر منتقد خانم و آقای ایکس هستیم وظیفه رسانه این است که پرونده ایکسها و ایگرگها را بررسی کند. بهعنوان مثال کسی است در جامعه جهانی که جايزه های فراوانی به اسم کودکان افغانستان گرفته با اینکه برای کودکان افغانستان کاری نکرده. وظیفه شما به عنوان رسانه است که درین حوزه ورود کنید چون منِ آنجلا غیور کارم آموزش است. من نه وقت، نه فرصت و نه اضطرار این را دارم که خودم را با چنین جریانهای دخیل کنم تا جاییکه به من مربوط میشود اگر در جلساتی حضور داشتهام که افراد فاسد بهلحاظ مالی و سیاسی حضور دارند سعی کردهام توضیح دهم که چرا نمیخواهم با مشارکت در آن جلسه همدست با یک فاسد سیاسی و مالی شوم. از من نخواهید علاوه بر فعالیت آموزشی مثل یک رسانه هم عمل کنم. رسانه باید کار رسانه بکند، فعال مدنی باید کار مدنی بکند و این دو باید با هم همکاری کنند اما هیچکس نمیتواند کار دی وارد کردن
تا جاییکه به من مربوط میشود اگر در جلساتی حضور داشتهام که افراد فاسد بهلحاظ مالی و سیاسی حضور دارند سعی کردهام توضیح دهم که چرا نمیخواهم با مشارکت در آن جلسه همدست با یک فاسد سیاسی و مالی شوم. از من نخواهید علاوه بر فعالیت آموزشی مثل یک رسانه هم عمل کنم. رسانه باید کار رسانه بکند، فعال مدنی باید کار مدنی بکند و این دو باید با هم همکاری کنند اما هیچکس نمیتواند کار دیگری را به عهده بگیرد خیلی هم طبیعی است .
اگر من این مسائل را بگویم فضای عمومی اعتمادش را به همه از دست میدهد اما اگر رسانه بگوید افکار عمومی به رسانه و فعالانی که در باره آنها چیزی مطرح نشده اعتماد میکنند.
- چی گونه می شود فعالیت های هماهنگ ازجمله دربخش آموزش آنلاین داشت؟
این سوال خوبی است بارها اعلام کردم که هرکس در حوزه فعالیت آنلاین احتیاج به کمک دارد به انها کمک خواهم کرد. ایدهی من تشکیل پارلمان مدارس آنلاین است. چند گروهی هم در حال مذاکره هسنتد اما یک شرط اساسی وجود دارد تا پارلمان شکل بگیرد و آن این است که ذینفعان بپذیرند که یک جامعه برابر آموزشخواه و آموزشیار تاسیس کنند و از سیاسیکاری و تکرار تجربهی عقبمانده لویهجرگهای بپرهیزند. یکی از مشکلات ما این است که میخواهیم مثل ملتهای بزرگ جهان رفاه داشته باشیم اما مثل ملتهای بزرگ جهان نمیاندیشم. در پارلمان آموزشی، باید بنیادهای تحول فرهنگی افغانستان ریخته شود شما به تجربه بعد از جنگ جهانی دوم آلمان نگاه کنید به تجربه افغانستان هم نگاه کنید. تمام آنچه امروز در علم مدیریت به عنوان چنجمنجمت یا کامپیوتر دولپمنت نامیده میشود از برنامههای تحول مدنی در آلمان میآید که توسط آمریکایی ها در آلمان به کار گرفته شد. آلمان را آمریکاییها آزاد کردند اما آموزش مجددا آنها را به جامعه جهانی باز گرداند. نظر من اینست که تمامی ساختارهای اجتماعی که در افغانستان وجود دارند نیازمند اتاق عمل فرهنگی اورژانسی هستند با تزریق پول سازهها بازسازی میشوند اما فرهنگ بازسازی نمیشود اینطور است که شما میبینید که یکی مثل ژنرال دوستم به وجود میآید که لباس نظامی مدرن بهتن دارد اما بهجای پاسداری از افغانستان به قلدری در ولسوالی خود میپردازد. همین نوع سازمانسازی بود که آدم ساخت اما در واقع آدمک ساخت ما به این آدمکها نیاز نداریم. این نوع بازسازی افغانستان توسط هر گروه و جناحی باشد نکبتیار تولید میکند نه شهروند و ازین نکبتیار ها در مدارس طالبان به شکل صنعت فرهنگ به وفور تولید خواهد شد به این دلیل است که من میگویم کل سیستم آموزش طالبان مشکلزا است چرا که آموزش طالبان صنعت فرهنگی تولید نکبتیار است.