عیدمحمد ورزشکار از ترس طالبان درمسیر قاچاق به ایران کشته شد
عید محمد دانشجو دانشگاه کابل و یکی از نخبه های ورزش افغانستان که در مسیر قاچاقی از سمت افغانستان به ایران در اثر واژگون شدن خودرو به قتل رسیده است
گزارشگر فارسی تایمز در افغانستان به منظور یاد آوری از هزاران قربانی گم نام که در اثر مشکلات اقتصادی و اجتماعی جامعه افغانستانی پسا به قدرت رسیدن طالبان جان های خود را از دست داده اند، به جمع آوری سلسله گزارش های از این موارد پرداخته است. یکی از این قربانی ها عید محمد مهری دانشجو ی دانشگاه کابل و یکی از ورزشکاران سرشناس افغانستان می باشد.
عیدمحمد جوان ورزشکار و دانشجو دانشگاه کابل باشنده ولسوالی جاغوری ولایت غزنی بعد از سقوط نظام و به قدرت رسیدن گروه طالبان بنابر مشکلات اقتصادی ترک تحصیل و ورزش نموده و راهی ایران میشود. او از افغانستان به گونه قاچاقی به مقصد ایران حرکت میکند اما در مسیر راه سیستان و بلوچستان ایران در اثر واژگون شدن موتر قاچاقبر با چندین تن از همسفران اش کشته شده است. گزارش گر فارسی تایمز موفق به مصاحبه با چند تن از هم صنفی های دانشگاه عید محمد و همچنان همسفران سفر ایران او شده است که هرکدام از این جوان ورزشکار چنین تعریف میکند.
سمیع الله از ولایت قندهار افغانستان از هم کلاسی های عیدمحمد است او از عید محمد چنین میگوید. “عید محمد جوان سرشار، خوش خلق، مؤدب و ماهر بود که برعلاوه دروس دانشگاه و ورزش به زبان انگلیسی نیز تسلط کامل داشت. او همزمان در لیلیه دانشگاه کابل هم درس میخواند و هم ورزش میکرد. با تمام هم اطاقی ها و هم کلاسی های اش از اقوام و مذاهب مختلف رویه کاملا دوستانه و صمیمانه داشت.”
شفیق یکی دیگر از هم کلاسی های عید محمد است. شفیق میگوید که یکی از شب ها عید محمد در خوابگاه دانشگاه کابل قصه میکرد که مادرش تنها دو پسر دارد و این دو را خیلی دوست دارد. عید محمد قصه میکرد که چند سال در مسیر جاغوری-غزنی در دشت قره باغ برادر بزرگ ام را گروه طالبان گروگان گرفته بودند. اما بعدا با پا در میانی برزگان محل آزاد کرد. مادرم در مدت گروگان بودن برادرم کاملا اعصاب خود را از دست داده بود. و بعد از این ماجرا همواره به هردوی ما تاکید میکند که تا من زنده ام کاری نکنید که جان تان در خطر بیفتد. عید محمد مادرش را خیلی دوست داشت و مادرش نیز او را او همواره بنابر سفارش مادرش از جاهای پرخطر مثل غرب کابل دوری میکرد.”
حامد هم کلاسی دانشگاه و همسفر عید محمد به طرف ایران بوده است که گویا این سفر آخرین سفر باهمی این دو دوست به شمار میرود. او میگوید که “هنگام سوار شدن به موتر های قاچاقبران در ولایت نیمروز عید محمد در موتر که حامل ما بود جای نشد و گفت حامد جان در تهران به هم میرسیم فعلا خدا حافظ، این آخرین کلمه عید محمد بود که شیندم و بعدا از همدیگر جدا شدیم. بعد یک شب و یک روز راه رفتن در زایدان ایران خبر شدیم که یک موتر از مسافران همین قاچاقبر در مسیر راه واژگون شده و تمام سرنشینان او کشته شده است. چون تنها دو موتر مربوط به همین قاچاقبر بود فهمیدم که عیدم محمد نیز کشته شده است. بعد این حادثه دیگر هیچ وقت عید محمد را ندیدم و بعد از چندین روز خبر شدم که عید محمد کشته شده و جنازه اش به سمت ولایت غزنی انتقال میابد.”
مانند عید محمد دها تن جوانان افغانستانی همه روزه به علت مشکلات فقر، بیکاری، نا امنی، تبعیض مستقیم قومی و مذهبی در داخل افغانستان یاهم مسیر های قاچاقی فرار از افغانستان به قتل میرسند. این قربانی ها اکثرآ جوانان تحصیل کرده اند که شامل قشر ذکور و اناث بوده و نسبت به مشکلات اقتصادی و اجتماعی حاکم در زندگی کنونی شان بعد از دست و پا زدن های طاقت فرسا قربانی میشوند.