نوشته: دکتر حمیدالله مفید
کاربرد درست کارواژه های یا فعل های ((شدن)) و ((گردیدن)).
کار برد کارواژه ها یا فعل های شدن و گردیدن در زبان فارسی-دری چه در افغانستان و چه در ایران با درد ودریغ از سوی اغلب نویسندگان و سروده سرایان به گونه درست و واقعی آن به کار نمی روند ، این نارسایی حتی در کتاب های بهترین نویسندگان زبان فارسی به دیده می آید.
این نا هنجاری تا اندازه ای است ، که برخی نویسندگان نامور و برازنده زبان فارسی نیز به این ناهنجاری کمتر رویکرد کرده اند.
به این نمونه ها رویکرد فرمایید:
این اساسنامه به منظور …… طرح می گردد.
طالبان با امریکا دوست گردیدند.
هرکسی که خلاف میل طالبان مظاهره کند ، زندانی می گردد.
طالبان در سازش با امریکا پیروز گردیدند.
برای روشن شدن بهتر ودرست تر این نادرست نویسی ها بهتر است به ریشه شناسی کارواژه ها یا افعال گردیدن و شدن بپردازیم و دریابیم که در اصل چگونه بود و ایدون به چی چم یا معنی به کار می رود.
نخست واژه گردیدن :
صورت پهلوی آن (ورتیتن ) صورت اوستایی آن (ورتیتا ) شکل پهلوی اشکانی آن گردیتن
وصورت فارسی باستانی و امروزی آن گردیدن شده است این کارواژه از ریشه گرد پدیدآمده است واز آن کارواژه ها و نام های گردنده ، گردان ،
،گردا ، گردش ، گردون و دیگر واژه ها ساخته شده اند
این واژه در زبان فارسی دری به این معنی کاربرد داشته است :
گردیدن به چم یا معنی چرخیدن:
چنان که در زبان گفتاری مردم کابل وجود دارد:
گرد سرت بگردم یعنی پیرامون سرت بچرخم ،
یا از سعدی :
بگرد بر سرم ای آسیای دور و زمان
به هر جفا که توانی ، که سنگ زیرینم
یا فردوسی :
بیامد بمانند آهنگران + بگرداند رستم ، عمود گران
یا : بگرد ای جوهر سیال در مغز بهار امشب
سرت نازم رهایم کن زرنج بی شمار امشب ( ملک الشعرا بهار )
یا از حافظ : گرد دیوانگاه عشق ((مگرد)).+ که به عقل عقیله ، مشهوری .
افزون بر این ها پیوند واژه های ( ترکیبی) سرگردان ، کارگردان وپیگرد و غیره نیز معنی و چم یا معنی چرخیدن است
دوم: گردیدن به چم یا معنی لغزیدن :
چون بگردد پای او در پایدان + آشکوخیده بیفتد ، همچنان ( اشکوخیدن به معنی به سر خوردن و لغزیدن است)( رودکی )
سوم: به چم یا معنی در گذشتن و صرف نظر کردن ، برتافتن ودست کشیدن نیز آمده است :
نگردم از تو تا بی سر نگردم + زتو در نگردم ، بر نگردم
کارواژه نگردم یعنی بر نگذرم وروی برنتابم .
چهارم: گردیدن به چم یا معنی سفر کردن و سرگردان شدن :
در ترکیب های جهانگرد و گردشگردی و این سو و آنسو گردیدن نیز آمده است :
ای خوبتر از لیلی ، بیم است که چون مجنون
عشق تو ((بگرداند)) در کوه و بیابانم .((سعدی)
پنجم: گردیدن به چم یا معنی دگرگون شدن
که ز تاثیر چشمه ی خورشید+ سنگ خارا به کوه زر گردد.
و ایدون بنگریم کارواژه شدن چی معنی می دهد:
ریشه شناسی واژه شدن : به معنی رفتن ، بودن ، گشتن ریشه اوستایی آن شفایتی گونه صورت هندی باستانی آن چیاف ، ارمنی چیو به معنی رفتن و حرکت کردن ، صورت کردی صورت واخی آن چیوم و در زبان فارسی امروزی ما شدن شده است
کسی خواهد گوشش اشنوا شود
وعلت زگوش وی جدا شود( دانشنامه علایی ۱۰۹۶)
دیدگاه برتولمه زبانشناس مشهور در مورد کارواژه شدن :
واژه شدن اوستای شویتی پهلوی شودن متکلم شویم ، رونده شوند مرو ( مشو ) ، شده است .
به این شمارش تفاوت میان کارواژه های شدن و گردیدن را دانستیم که شدن به معنی رفتن ، بودن ، گشتن ، است و گردیدن به چم یا معنی ، دور خوردن ، دگرگون شدن ، روی گشتاندن ، سفر کردن بر تافتن و چرخیدن است ،
در فرجام برمی گردیم به درست نگاری کارواژه های شدن و گردیدن در فراز های نخستین :
این اساسنامه به منظور …. طرح می شود ، نه می گردد.
طالبان با امریکا دوست شدند ، نه گردیدند .
هر کسی که خلاف میل طالبان مظاهره کند زندانی می شود ، نه می گردد.
طالبان با امریکا دوست شدند ، نه گردیدند .
پایان
با درود ومهر
دکتر حمیدالله مفید