ممنوعیت کار زنان در موسسات و توقف روند کمک ها از سوی نهاد های این سازمان، میلیون ها خانواده را از دریافت کمک های بشردوستانه محروم کرده است، این امر موجب دستفروشی تعداد زیادی از زنان در هرات شده است.این زنان میگویند که اکثر آنان در حکومت گذشته شاغل بودند اما پس از بیکاری زنان، آنان مجبور به دستفروشی شدند.حمیده بارز (نام مستعار) یک تن از زنانیست که در دورهی جمهوریت در یکی از ادارات کارمند بوده است اما او میگویدپس ازممنوعیت کار، او مجبور به دستفروشی شده است تا این که بتواند از این طریق خرج فرزندانش را بدهد، او که نان آور خانوادهی هشت نفری است، میگوید که زندهگی برایش سخت تر شده است.او می افزاید که «من سه سال کارمند ریاست محافظت عامه بودم ولی حالی بیکار شدم و از مجبوری آمدم کنارجاده دستفروشی میکنم چون کمک ها هم قطع شده و از گشنهگی مجبوریم سرجاده کار کنیم».او در ادامه میگوید که از روی مجبوری مال جنس دوم میفروشد.
«از روی مجبوری میاییم، باور کنید اینجا خیلی اذیت میشویم و هرکس برای ما یک چیزی میگوید، در گذشته خوب بود اما از روزی که همین طالبان آمدند تمام مشکلات ما ده چند شده و خودم که کارمند دولت بودم فعلا همین دولت از من چیزی نمیپرسد یا حتا بیاید احوالی بگیرد یا هم مانند دیگران معاشم را بدهد، این طور نیست، خودم هستم و یک فامیلی که باید شکم شان را سیر کنم.»از سوی دیگر حبیبه(نام مستعار) معلم در یکی از مکتبهای خصوصی در هرات بوده است او نیز پس از ممنوعیت دختران از مکتبها بیکار شده است.
او می گویدکه: «مه قبلن به یکی از مکاتب خصوصی معلم بودم، از دانشکده تعلیم تربیه فارغ شدم، ۱۶پاسم، شوهر مه تکلیف گرده داره دوتا طفل دوقلو دارم وبخاطر پیدا کردن خرج خانواده مجبورم دستفروشی کنم چون به خانه ها هم بخاطر اقتصاد ضعیف کسی کارگر نمیگیرد، اینجا از صبح تا شام نشسته هستم نهایت اش ۱۵۰ افغانی کار کنیم و همین لباسهای کهنه را بفروشم مشکل این است که حتا مردم پول برای خرید همین لباس دست دوم راهم ندارند.»
از سوی دیگر پس از افزایش دامنهی فقر در کشور شماری از مردم نیز به خرید اجناس دست دوم روی آوردند، آنان میگویند که از مجبوریت اجناس دست دوم خریداری میکنند.زینب تازه عروس است و از منطقهی دور هرات برای خرید لباس به خود اش آمده است. او میگوید که چارهای جز خرید این لباسها را ندارد.او میافزاید که دوست داشت مانند دیگر عروسها لباس جدید برای خودش بخرد.«من هم دوست داشتم لباس جدید بخرم اما فعلا پول نیست و شوهرم نیز کارگر است، به دورهی نامزادی ما خوب بود به یکجا گارد و آشپز بود اما از زمانی که همین طالبان آمدند، تمام چیز و تمام زندهگی ما برعکس شده تاجایی که ما حتا نتوانستیم برای خود محفل عروسی بگیریم.»
از سویی هم مسؤلان در ریاست کار و امور اجتماعی طالبان با رد این موضوع میگویند که این زنان از قبل دستفروشی میکردند.
حافظ میرزا ابو منصور رئیس کار و امور اجتماعی هرات این مورد را رد میکند و میگوید که تمام خانمهای که در دفاتر دولتی کار میکردند، تا فعلا معاش خود را دریافت میکنند مگر اینکه تعداد اندک آنان منفک شده باشند.او گفت: « اگر از بخشهای خصوصی خانمها بیکار شده باشند ممکن است که دست فروشی کنند اما از ادارات دولتی کسی بیکار نشده است به استثنای دو یا سه نفر این ها از قبل دست فروشی میکردند حالا هم میکنند اما ریاست ما در تلاش پیدا کردن کار برای انان است.»
این بحران فقر در حالی افزایش مییابد که شمار زیادی از زنان پس از روی کار آمدن طالبان بیکار شده و دروازههای تمام موسسات دولتی و غیر دولتی، دانشگاهها و مکتبها تا “اطلاع ثانوی” به روی تمام زنان بسته شده است.