وزیر تحصیلات عالی طالبان: زنان کشتزار مردان اند نباید تحصیل کنند
«گاهی فکر میکنم اگر قرار است یک انسان بی علم و نادان بمانم بهتراست که دیگر به زندگی خود خاتمه بدهم، سخت است که هرچه فکر کنی آخر برسی به یک نقطه آن هم ازدواج و یا خانه نشین بودن که اصلن به این سن جز برنامه های زندگی آدم نباشد.»
وارد جمعی از دختران دانشجو شدم، دخترانی که اخیراً تحصیل شان از سوی حکومت طالبان ممنوع اعلام شده است. شماری از این دانشجویان از آیندهی مبهم تحصیلی خود اظهار نگرانی کرده و میگویند؛ پس از نشر اعلامیهی منع تحصیل شان از سوی وزارت تحصیلات عالی طالبان شب و روز شان بی مفهوم شده و هیچ انگیزه ای ندارند.
پس از نشر اعلامیه مبنی بر منع تحصیل دانشجویان دختر، شماری از آنان نتوانستند که از پایاننامه های خود دفاع کنند و رویای فراغت از دانشگاه را به واقعیت پیوند بزنند.
با مرسل صحبت کردم، او دانشجوی سال چهارم رشته حقوق و علوم سیاسی بود.
وی رویای فراغت از دانشگاه و ادامهی تحصیل در خارج از افغانستان داشت.
مرسل میگوید « شبی که اعلامیه نشر و تایید شد یک هفته بعدش نوبت دفاع مونوگراف من بود و از اینکه فارغ میشدم بینهایت خوشحال بودم ولی حالا نمیدانم سرنوشت ما قرار است چه شود و آیا این سرنوشت است یا بازیچه سیاست شدیم.»
فرشته دانشجوی دیگریست که تازه به دانشگاه راه یافته بود و خوشحال بود میتواند پس از سال ها تلاش ثمرهی زحمات اش را ببیند.
اما، وی اکنون دچار نگرانی شدید شده و میگوید منع تحصیلاش نظم زندگیاش را برهم زده و دیگر نمیتواند بدون هدف زندگی کند.
او بیان داشت: «تمام امید را از ما گرفتند، تنها چیزی که میتوانست زندگی ما از جهل، بدبختی و آسیب ها نجات بده همین حق تحصیل ما بود که از وقتی منع شده فکر میکنم زندگی هم فایده نداره و چرا اصلن زندگی کنیم.»
وی میگوید قبلن هم به دلیل اینکه دختران حق نداشتند مکتب بروند دچار بیماری افسردگی شده بود و اکنون بیم آن دارد که این بیماری بدون زندگی هدفمند وی را دوباره از پای دربیاورد.
«گاهی فکر میکنم اگر قرار است یک انسان بی علم و نادان بمانم بهتراست که دیگر به زندگی خود خاتمه بدهم، سخت است که هرچه فکر کنی آخر برسی به یک نقطه آن هم ازدواج و یا خانه نشین بودن که اصلن به این سن جز برنامه های زندگی آدم نباشد.»
فاطمه دانشجوی دیگریست که سال آخر دانشگاه بود با من از آیندهی مبهم اش صحبت کرد.
او میگوید؛ ۲ روز به دفاع از پایاننامه اش مانده بود، اما بعد از نشر اعلامیهی طالبان به او و همصنفانش حتا اجازهی ورود به دانشگاه را ندادند.
او بیان میدارد: «بیحد نگران آینده هستم، من هم آرزو داشتم فارغ بشوم و یک دختر مستقل، اما وقتی اوضاع این قسمی شد، انگار رفتم به ۱۶ سال قبل و دختری شدم که باز هم متکی به دیگران است و هیچ دستآوردی ندارد و این موضوع خیلی مرا ناراحت میکند چون من هم بخاطر شرایط، بخاطر زن بودن ،آخر مجبور میشوم از روی اجبار ازدواج کنم و زندگی در انتظار من باشد که سزاوار هیچ دختری نیست.»
از سوی هم شماری از کارشناسان و استادان دانشگاهها این طرح طالبان مبنی بر منع آموزش دختران را نکوهش کرده و از سمت خود استعفا دادهاند.
آنان منع تحصیل دختران در شرایط کنونی را ظلم و جفا برای نسل فعلی عنوان میکنند.
طارق کریمی از استادان دانشگاه میگوید؛ این اعلامیه، بازی با سرنوشت هزاران دختر است و پیامد های آن چند سال بعد در جامعه حس خواهد شد.
او بیان میدارد: «نسل فعلی کشور بیشتر از همه چیز، نیاز به دانش دارد تا اینکه آگاه شود و برای جامعه خدمت کند، منع دختران از تحصیل در واقع جامعه را به سوی نادانی خواهد کشاند.»
همواره ازدواج های اجباری، خشونت های خانوادگی و دیدن دختران به عنوان جنس دوم از نگرانی ها و پیامد های منع تحصیل دختران در افغانستان عنوان شده است.
این نگرانیها در حالی ایجاد میگردد که هفتهی گذشته وزارت تحصیلات عالی طالبان با نشر اعلامیهی تمام دروازههای دانشگاههای خصوصی و دولتی را تا امر ثانی به روی تمام دختران ممنوع اعلام کرد.
کشورهای غربی، ملل متحد، شماری از کشورهای اسلامی و سازمانهای حقوق بشری این تصمیم طالبان را شدیداً محکوم کرده و خواستار بازگشایی فوری دانشگاهها به روی دختران شده اند.
اما وزیر تحصیلات عالی طالبان از این اقدام( منع دختران از تحصیل) دفاع کرده وگفته است که زنان کشت زار مردانند ونباید تحصیل کنند.