ٍ
رویدادها

شعار فارسی مشترک زنان ایران وافغانستان

زن، زندگی، آزادی

خیابان های تهران وکابل در یک سال اخیر شاهد حضور زنانی بود که تقریبا یک شعار را با زبان فارسی دنبال کردند، زن ، زندگی ، آزادی!در ایران ونان، کار، آزادی در افغانستان با وجود همه ی چالش ها، تقریبا برای نخستین بار به این گسترده گی حضور زنان را درعرصه حیات جمعی متبارز ساخت.با توجه به ریشه وپیشینهء تاریخ، فرهنگ وزبان مشترک این دو سرزمین، عمق واقعیات تاریخی وجامعه شناسی ویژه این سرزمین های سابقا واحد نشان می دهد که همان گونه به صورت طبیعی این جوامع فراز وفرود های بسیاری را تجربه کرده اند، در زمینه ء حضور زن درمتن جامعه وحیات سیاسی واجتماعی نیز به طبع چالش ها وابعاد متنوعی از تجارب تاریخی را شاهد بوده اند.تمدنی که فارسی زبان ها مفتخر بدان بوده اند، تمدنی کهن وپرشاخ وبرگ ودرعین حال به پیمانه زیادی از رونق افتاده است. تمدنی که در گذشته ء تاریخی آن، انسان، فرهنگ، دانش ومعنویت ارزش فوق العاده ای داشته واساسا برهمین مبنا شکل وسامان یافته است. دراین تمدن جایگاه انسان وآزادی های طبیعی او در بسیاری از دوره ها بارز وبرجسته ومتمدنانه بوده است. هجوم اعراب واستیلای قانون ومذهب دیگر نیز دست کم درسده های نخسیتن نتوانسته است ،جلوه ها وجریان متمدنانه زیست دراین اقلیم را متوقف کند.این روند بعد ها اما با سیطره شدید تری ابعاد مختلفی از زندگی مردمان این سرزمین هارا متاثر ساخته که موضوع زن ونگاه ورویکرد به او نیز از این جمله است. با آنکه نمی توان با رویکرد وتعریف وتبین جایگاه زن مدرن از قرن بیست به آن گذشته نگاه کرد وحجم سنگین سنت، قوانین مرد سالارانه، تند روی های مذهبی ودرمجموع سیطرهء تاریخی مردانه دراین جوامع نیز زن را به شدت از جایگاه انسانی آن فروکاسته است اما دربسیاری از موارد انگار در آن گذشته طلایی تمدن فارسی وضعیت بسیار مطلوب تر از سده های متاخر بوده است. درمتن این تجربه ی تاریخی است که می توان به حضور زن در حیات سیاسی این بخش از آسیا ومردمانی که صاحب ومالک یک تمدن کهن ومانگار بوده اند، رویکردی عمیق تر داشت وسوای دولت ها، نظام ها وحوادث آنی ، به اصل روایت مردانه ومرد سالارانه ء زن درمتن وبتن این فرهنگ رسید. هرچند تاریخ بشر وجوامع مختلف از غرب تا شرق سرشار از چنین تجاربی است وتقریبا تجربه جوامع انسانی هم سان است ولی در هر جامعه ای بنا به مختصات وویژه گی های بنیادی خود آن جامعه می توان به کنه این رویکرد وروایت درمورد زنان پی برد.

با وحودی که در برخی نشانه های تاریخی از جمله ادبیات  واندیشه ء فارسی ودرکل تاریخ این سرزمین  ها می توان به حضور قابل بحث ونیرومندانهء زنان رسید ولی درکلیت موضوع چنانچه پیش تر اشاره شد، نمی توان از عینک قرن بیستم واز تعریف امروزین جایگاه انسانی زن  به آن سده هارفت وچنین تعاریفی را دنبال کرد ویافت.دریک قرن  حاضر زنان جهان پس از مبارزات سنگین ونفس گیر به جایگاهی رسیده اند که هنوز جایگاه نهایی نیست وبا وجود توسعه جامع مدرن حتا هنوز بحث، بحث ” مبارزه” است واین که زنان همچنان وپیوسته باید وباید مبارزه کنند تا به جایگاه ساده انسانی برابر برسند. هشتم مارچ هرسال یاد آور این مبارزات در یک قرن اخیر است ولی تا هنوز وپس از یک قرن مبارزه دشوار ، هنوز راه های بسیاری برای پیمودن این مسیر مبارزه وجود دارد. درجوامع توسعه نیافته از جمله ایران وافغانستان اما وضعیت به مراتب متفاوت تر ودشوار تراست. هرچند در غرب نیز چالش ها شاید با این عین حجم وپیمانه ولی با نوعیت متفاوت تری برای زنان وجود دارد.

با این همه وبا سنگینی حجم تاریخ درباره زن وهمه ی دشواری هایی که درمتن زندگی انسانی برای انسانی دیگر وجود داشته است،مبارزه وتلاش زنان با هرشیوه ای هم ادامه داشته است ، تلاشی که کمتر شاید به نتیجه رسیده است. دو جنبشی که در کشورهای ایران وافغانستان در یک سال گذشته اتفاق افتاد اما نشان داد که آن همه فشار،نا دیده انگاری وتحکم بر زندگی انسانی زنان در متن تاریخ ، فرهنگ وجامعه درقرن بیست ویکم به صدای دیگری تبدیل می شود، صدایی که ایستاده است تا ثابت شود، فهمیده شود وبماند.

با توجه به پیشینهء تاریخی وجامعه شناسی این جوامع ، بروز چنین جنبش ها وجریان های زنانه ای تقریبا جزو هیچ پیش بینی سیاسی وجامعه شناسانه نبود وانگار قرار نبود هیچ وقتی بخشی دیگری از جامعه ، بخشی با کمیت بتواند با این کیفیت اظهار حضور ورای ونظر واعمال حق کند.این دوجنبش با همه افت وخیزها وچالش ها ونقد ونظرها تنها امری را که برای اولین بار ثابت ساخته ، حضور متقدرانه ومتحدانهء زنانی است که سوای هر رویکرد سیاسی، قومی ومذهبی که خاصهء جریان های سیاسی مرد مدارانهء تاریخ است، بنام زن ایستاده اند وبنام زن تلاش می کند. امری که کمتر درتاریخ وگذشته این جوامع با این کمیت وکیفیت وشدت سابقه داشته است. شاید برای به نتیجه رسیدن چنین جریان هایی زود باشد که قضاوت کرد و بی درگیرشدن با احساسات وموج بازی های آنی، احساسی وسیاسی  بتوان برآیند ممکنی از آن متصور بود،چنانچه تاریخ مبارزات همهء زنان چنین بوده است ودرمتن سنت وقوانین مذهبی ومردانه به کندی مسیر سریع ونتیجه بخشی را پیموده است اما نکته ای که بارز وحایز اهمیت وانکار ناشدنی است ، حضور جنبش های زنانه به عنوان مقتدر ترین جنبش های اجتماعی دست کم درتاریخ معاصر دراین جوامع است امری که حلاف پیش بینی این بار تاریخ را وحیات جمعی را متاثر می سازد وبه نفع وحق خود تغییر میدهد ، هرچند این تغییر به صورت عملی وقابل لمس دیرتر وطبیعی اتفاق بی افتد.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا