ٍ
America آمريكا

از غربت ­زیستی تا دیاسپورا

علی کاوه جامعه شناس/ آمریکا

دیاسپورا Diaspora به مردمی گفته می­شود که دور از سرزمین اصلی و نیاکان خود زندگی می­کنند. این واژه و مفهوم در گذشته بیشتر به جامعه­ی یهودیان خارج از سرزمین آبایی شان (جوریسلم) استفاده می­شده، ولی امروزه برای همه جمعیت­های انسانی که خارج از سرزمین اجدادی پراکنده، آواره و مهاجر شده اند استفاده می­شود.

سازمان بین المللی مهاجرت (IOM) دیاسپورا را چنین تعریف می­کند: مهاجران و نسل­های بعدی شان که هویت و حس تعلق شان در سایه­ی تجربه­ی مهاجرت و گذشته­ی مرتبط با آن شکل گرفته باشد. ویلیام سفران William Safran  نویسنده و استاد علوم سیاسی دانشگاه کلورادو از نخستین کسانی است که در اوایل دهه­ی نود توجه­ها دانشمندان حوزه­ی سیاست و جامعه­شناسی مهاجرت را به این مفهوم جلب کرد. سفران برای تمایز مفهوم دیاسپورا از اجتماع­های مهاجران چند ویژگی زیر را مطرح کرده و بر این باور است که یک اجتماع مهاجر را وقتی می­شود دیاسپورا نامید که اعضای آن بیشتر این عناصر را در خود داشته باشند:

  • از سرزمین اصلی خود به سرزمین­های دیگر بیرون از آنجا پراکنده شده باشند،
  • هنوز به حافظه­ی جمعی، دورنما یا اسطوره­ی سرزمین اصلی مادری شان باورمند باشند،
  • بر این باور باشند که به گونه­ی کامل در سرزمین جدید و کشور میزبان مورد قبول واقع نشده­اند، و درنتیجه، بعضاْ احساس بیگانگی و انزوا می­کنند،
  • فقط وطن یا سرزمین اصلی و قبلی خود را به عنوان خانه­ی واقعی و ایده­آل خود تصور می­کنند که با مساعد شدن فرصت و زمینه مایل به بازگشت به آنجا هستند،
  • بر این باور اند که باید به صورت جمعی متعهد به نگهداری یا بازپس­گیری سرزمین اصلی شان و امنیت و سعادت آن باشند، و
  • پیوسته به صورت­های مختلف با سرزمین اصلی در ارتباط اند و آگاهی جمعی و گروهی و همبستگی آن­ها با چنین ارتباطی با سرزمین اصلی تعریف می­شود.

می­توان مثال­های متعددی از دیاسپورا در گذشته و امروز داد که یا در نتیجه­ی جنگ­ها و نزاع­ها و کوچ­های اجباری شکل گرفته بودند و یا هم محصول تغییرات شرایط محیطی، اقتصادی و سیاسی – اجتماعی بوده­اند. نمونه­های گذشته مثل دیاسپورای یهودیان بیرون از سرزمین اصلی شان (جوریسلم) در هزاران و صدها سال پیش، تا کوچ و انتقال اجباری افریقایی­ها به سرزمین جدید (امریکا) به عنوان برده در قرون ۱۶ تا ۱۹ میلادی، و همچنان بسیاری از اقلیت­ها و گروه­های مذهبی و قومی در دوره­های مختلف تاریخی که در نتیجه­ی واقعات طبیعی یا انسانی مجبور به پراکنده شدن از سرزمین اصلی شان شده بودند. در دوران معاصر و سده­ی بیستم و بیست و یکم، همچنان عوامل طبیعی (مثل خشک­سالی) و انسانی (جنگ­ها و فقر و…) باعث کوچ اجباری یا اختیاری بسیاری از گروه­های انسانی از سرزمین­های اصلی شان به سرزمین­ها و کشورهای دیگر و سراسر جهان شده است که در مواردی جمعیت آن­ها به ملیون­ها تن می­رسد. به عنوان نمونه دیاسپورای هندی­ها که یکی از بزرگترین­هاست به بیش از ۱۷.۵ ملیون نفر در سراسر پنج قاره می­رسد. دیاسپورای چینی­ها، ترک­ها، ارمنی­ها و غیره نمونه­های دیگر آن اند که بیشتر آن­ها در نتیجه­ی عامل اقتصادی و گاه سیاسی شکل گرفته­اند. تعدادی از این دیاسپورا بیشتر تحت تأثیر جنگ­ها و خشونت­های منطقه­ای و گاه مذهبی-قومی و یا هم نارضایتی­های سیاسی و مخالفت با نظام­های حاکم در سرزمین­های اصلی شکل گرفته که می­توان به دیاسپورای سوری­ها، افغانستانی­ها، ونزیولایی­ها و حتا ایرانی­ها اشاره کرد.

باید یادآور شد که ضرورتا همه­ی این گروه­ها و اجتماعات مهاجران و پناهجویان خارج از سرزمین اصلی شان تحت چتر دیاسپورا قرار نمی­گیرند مگر آن که تعدادی یا همه­ی ویژگی­هایی که ویلیام سفران ذکر کرده در خود داشته باشند. به علاوه، دیاسپورا ضرورتا خارج از مرزهای سیاسی یک کشور تشیکل نمی­شود و گاه می­شود از دیاسپورای محلی یا ولایتی هم صحبت کرد که نمونه­های آن را می­توان از دیاسپورای چینایی­های ولایات مختلف چین در سواحل شرقی آن کشور که بیشتر محل کار و اقتصاد پیشرفته است و حتا می­توان از دیاسپورای مردمان ایالت­های و لایت­های مختلف امریکا و کانادا و سایر کشورها در بیرون از ایالت و ولایت اصلی شان صحبت کرد.

در افغانستان، بیشترین موج مهاجرت و ترک سرزمین پس از شروع جنگ­ها و اشغال کشور توسط اتحاد جماهیر شوروی سابق در دهه­ی هشتاد سده­ی بیستم میلادی صورت گرفت که به دنبال آن ملیون­ها شهروند افغانستان در قدم اول به کشورهای همسایه مثل ایران و پاکستان و به دنبال آن سایر کشورهای منطقه و بویژه اروپا و امریکای شمالی پراکنده شدند. امروزه بیشترین اجتماعات افغانستانی­های خارج از کشور در دو کشور همسایه (ایران و پاکستان) زندگی می­کنند و به دنبال آن به ترتیب در سایر کشورهای جهان مثل آلمان، امریکا، امارات، روسیه، ترکیه، کانادا، بریتانیا، سویدن، هلند، استرالیا، اتریش و سایر کشورهای اروپایی و جهان زندگی می­کنند. گرچه این موج مهاجرت افغانستانی­ها به خارج از کشور در سال­ها و دهه­های بعدی هم در نتیجه­ی جنگ­، خشونت­ها، فقر و بیکاری و غیره ادامه داشت، موج بسیار شدید و بزرگ دوم این مهاجرت و پناهندگی در شروع دهه­ی سوم سده­ی بیست و یکم و خروج نیروهای ا‌ئتلاف به سرکردگی ایالات متحده از کشور و سقوط آن به دست شبه­نظامیان طالبان صورت گرفت که طی آن صدها هزار شهروند افغانستان به کشورهای عضو ائتلاف (ایالات متحده و سایر کشورهای اروپایی و امریکای شمالی و عضو ناتو) و کشورهای همسایه و منطقه پناهنده شدند. در نتیجه، اجتماعات افغانستانی­های خارج از کشور تقریبا بالعموم محصول جنگ­ها و خشونت و نیز فقر و بیکاری در سرزمین اصلی و پناهندگی در کشورهای همسایه و جهان شکل گرفته است.

پرسش اصلی اما این است که این اجتماع­های افغانستانی­ها در کشورهای منطقه و جهان را تا چه اندازه می­توان با مفهوم دیاسپورا و بویژه با ویژگی­هایی که ویلیام سفران ذکر کرده، شناخت و نام­گذاری کرد. پرسشی که پاسخ صریح و مشخصی ندارد و باید به گونه­ی مفهومی و تجربی مورد تحلیل و بررسی قرار گیرد.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا